تعصب و اثرات آن بر طرز فکر
وقتی داریم به دنیا نگاه میکنیم، ظرافت و پیچیدگیها را میبینیم و با دقت به مسائل دنیا نگاه میکنیم و فکر میکنیم چطور میشود همه اینها را دید ولی عکسالعملی نشان نداد یا روش درستی را پیشه نکرد؟ گاهی به خودمان میگوییم که چطور میشود همه این مسائل را دید و اینگونه خطا کرد یا تحرکی نداشت؟ چطور میشود این مسائل واضح و روشن را دید و هیچ واکنشی نشان نداد؟ این نگرش که فکر میکنیم مسائل چقدر واضح و مشخص است و چرا دیگران متوجه آن نمیشوند، نوعی خطای شناختی است که به آن تعصب میگویند.
تعصب چیست؟
تعصب گرایش، تمایل یا قضاوت تبعیض آمیز نسبت به / یا علیه چیزی یا شخصی است. تعصب غالبا یک پیشداوری یا گرایش منفی به موضوعات یا آدمهاست، نسبت به موضوعاتی که با آنها مخالف هستیم و افرادی که نظرات ما را ندارند و در بر خورد با مسائل متفاوت عمل میکنند. تعصب مترادف خشک اندیشی، سختگیری و جانبداری و طرفداری افراطی است و به معنای پافشاری بیخردانه و کورباوری است. تعصب ساخته و پرداخته ذهن ماست نه واقعیتی که وجود دارد.
در تعصب اطلاعات را انتخابی بررسی میکنیم یعنی فقط اطلاعاتی را میپذیریم که با عقاید و افکار ما همخوانی داشته باشند (در واقع گزینشی عمل میکنیم) و خطر از آنجا آغاز میشود که ما بر اساس این اطلاعات موافق، تصمیمگیری میکنیم.
حالا ببینیم کجای کار هستیم؟
۱. آیا فکر میکنیم دید ما به جهان درست است و بقیه درست نمیبینند؟
۲. آیا به دخترمان میگوییم تو فقط باید با اسباب بازی دخترانه بازی کنی؟
۳. آیا فکر میکنیم رنگ آبی پسرانه و رنگ صورتی دخترانه است؟
۴. آیا فکر میکنیم دخترها در ریاضی بد یا معمولی هستند؟
۵. آیا فکر میکنیم هر کسی مثل من فکر نکند اشتباه میکند؟
اینها نمونههایی از تعصبات فکری هستند و همه ما میتوانیم یکی از این تفکرات را داشته باشیم. در واقع همه ما به نوعی افکار متعصبانه داریم، حتی درمقدارجزئی
تعصب به چه شکل ظاهر میشود؟
وقتی تعصب در رفتار ظاهر میشود معمولا به تبعیض و دشمنی منجر میشود. متعصبان و مطلق گرایان چه رهبران باشند چه پیروان، بزرگترین آفت بشریت هستند و روی معجون هولناک و سمی اعتماد به نفس شان تاکید میکنند که همه چیز را میدانند و دسترسی به حقایق کاملی دارند که باید آنها را به بقیه تحمیل کنند. این افراد حتی اگر با شواهد روبرو شوند، آنها را انکار کرده و بر حرف و استدلال خود پافشاری میکنند. به همین علت انسانهای متعصب خود را با انسانهایی شبیه خود و افکار مشابه خود محاصره میکنند. پس دوستیهای محدود دارند و مطالعاتشان محدود به عقایدشان است، البته اگر اصلا مطالعه کنند.
تعصب میتواند از خیلی ساده تا خیلی اغراق آمیز شکل گیرد. خیلی ساده مانند رنگ لباسهای دخترانه و پسرانه، کمی پیچیده مانند طرفداری از تیم فوتبال و درگیری برای آن، و پیچیدهتر و اغراق آمیز مانند داعش و گروههای شبیه آن که در این شرایط میتوانند بسیار خطرناک باشند چون حرفشان این است: «من درست میگویم» برعکس ظاهر امر که این تعصب بر اساس مذهب و ملیت و قوم و نژاد و … است ولی واقعیت این است که آنها خطا میکنند، کشتار میکنند چون فکر میکنند درست میگویند. در این گروهها به علت تعصب عدالت اجتماعی تضعیف میشود و دموکراسی نمیتواند ایجاد شود.
تعصب زیاد میتواند باعث ایجاد دیکتاتوری شود، مثال واضحش هیتلر است. پیروان این افراد هم مانند آنها متعصبانی بودند که به سختی از آنها حمایت میکردند و ایجاد دیکتاتوری را تسریع کردند. هیتلر با تعصب نژادی شروع کرد و آن را به یک دیکتاتوری تمام عیار تبدیل کرد.
تعصب حتی میتواند بر قدرت تفکر اثر بگذارد چون انسان متعصب خود را در عقاید، افکار و باورش محصور میکند و به همین علت تعصب مانع رشد و پیشرفت و شنیدن تفکرات متفاوت و دیدن چشم اندازهای دیگر میشود.
انواع تعصب
نگرش متعصبانه بر اساس عوامل متعددی از جمله جنسیت، سن، نژاد، قوم و قبیله، گرایش جنسی، ملیت، وضعیت اجتماعی-اقتصادی و مذهب و … شکل میگیرد.
چرا نباید متعصب باشیم؟
۱. کوری اطلاعات داریم و اطلاعات را نمیبینیم.
۲. به خاطر تعصب قضاوت ناجوانمردانه میکنیم.
۳. خود و دیگران را آزار میدهیم چون به طور مداوم میخواهیم ما حرف آخر را زده باشیم.
۴. ارتباطات محدود داریم و در یک دنیای کوچک زندگی میکنیم.
۵. خلاقیت نداریم چون ایدههای جدید را بررسی نمیکنیم.
۶. رشد و پیشرفت نداریم.
۷. میتوانیم دیکتاتور شویم و دیگران را اذیت کنیم.
۸. با زیاد شدن افرادی مثل ما، دیکتاتوری گسترش مییابد و دموکراسی وجود نخواهد داشت.
علت تعصب چیست؟
دلایل زیادی برای ایجاد تعصب وجود دارد. تعصب به علت باورها، ارزشها، عقاید، تربیت و … به وجود میآید. تعصب باعث میشود که انسانهای متعصب احساس برتری کنند. پس بعضی از افراد برای غلبه و برتری جویی افکار متعصبگونه را پرورش میدهند تا به خواستههایشان برسند.
راهکارهایی برای مقابله با تعصب
۱. داشتن نگاه نقادانه و تردیدآمیز به باورها و عقاید قبلی
۲. به چالش کشیدن باورها و تصورات از دو روش
الف) از طریق صحبت با افرادی که مخالف نظر شما هستند
ب) از طریق همدلی برای درک چرایی رفتارهای دیگران
۳. به دست آوردن اطلاعات مورد نیاز از منابع مختلف
۴. دوستی با افراد با دیدگاههای متفاوت
۵. مانند طرف مقابل فکر کنیم
۶. در هنگام سرچ اطلاعات سوالات کلی بپرسیم
۷. ذهن آگاهی باعث حواس جمعی نسبت به افکار متعصبانه میشود
۸. جلب حمایت و آگاهی عمومی برای ایجاد الگوهای رفتاری ضدتعصب
۹. آگاه کردن مردم از تناقضات در باورهای خود
اقدامات ضروری
۱. یادگیری تفکر نقاد
۲. انجام تمرینات ذهن آگاهی
منابع:
۱. ویکیپدیا
۲. سایت مصاحب
۳. مقالهای از پریسا یازی
دیدگاهتان را بنویسید