فکر نقاد و تعصب
برای همه ما احتمالاً پیش آمده که با دیدن یک فیلم یا سریال نسبت به یکی از شخصیتهای داستان، احساس نزدیکی کردیم و همین احساس برای ما خطاهایی را به دنبال داشته است. از جمله خطاهایی که میتوان بیان کرد، به عنوان مثال: افسانهسازی در مورد آن شخصیت، ندیدن تعدادی از حقایق در مورد وی، داشتن ایمان یا اعتماد غیر منطقی و تمام کردن داستان در ذهن آن طوری که دلمان میخواهد و حتی چون روند داستان طور دیگری پیش میرود؛ گاهی دیگر حاضر به دیدن آن نیستیم. همه مطالبی که در این مثال مطرح شد، چند مورد از خطاهای ذهنی از جمله افسانهسازی، کوری عمدی، سوگیری، تعصب و … را به ما نشان داد. حال آنکه، این یک فیلم بود و شاید ما در زندگی روزانه دچار خطاهای ذهنی بیشتری هم باشیم. تفکر نقاد تفکر نقاد را میتوان روند بهره گیری از بخشهای تکامل یافتهتر مغز و مهار بخشهای ابتداییتر آن دانست. در واقع ما با بهرهگیری از تفکر نقاد میتوانیم از غلبه خطاهای ذهنی نجات پیدا کرده و از اسارت سوگیریها، تعصبات و بتسازیهای ذهن رها شویم. چرا تفکر نقاد همانطور که در مقالات قبل مطرح شد، یکی از راههای نجات از تعصب و سوگیریها و برای داشتن ذهن باز یادگیری تفکر نقاد و استفاده از آن است. در مقاله قبل هم مفهوم RQ بیان شد و اینکه برای داشتن تفکر نقاد باید هوش منطقی یا همان RQ را در خود تقویت کنیم. از ابزارهای افزایش هوش منطقی چند مورد نام بردیم و تله حباب توضیح داده شد. حال به بررسی چند مورد دیگر در افزایش هوش منطقی و ادامه بحث میپردازیم. راههای افزایش هوش منطقی یا RQ اولین مورد که تله حباب و راههای ترکاندن حباب بود، مطرح شد. نقطه کور: ما از نظر بینایی دچار کوری در بعضی نقاط هستیم، که با یک آزمایش ساده میتوان به آن پی برد. کافی است که تا در یک صفحه در قسمت راست آن یک نقطه سیاه درشت و در سمت چپ آن یک علامت سوال یا هر علامت دیگری با فاصله حدود ۱۰ تا ۱۵ سانت بگذارید. چشم راست خود را گرفته و با چشم چپ به نقطه سیاه نگاه کنید، به قدری جلو وعقب رفته طوری که علامت سمت چپ را دیگر نبینید. در این حالت ما نه تنها علامت سوال را نمیبینیم، بلکه یک محوطه سفید رنگ در آن ناحیه میبینیم. در صورتی که ما میدانیم در آنجا علامت سوال قرار دارد. اتفاقی که میافتد این است که چون در آن قسمت مغز گیرنده بینایی ندارد، پس مغز برای خود تصویری سفید ایجاد میکند؛ به نوعی یک توهم بینایی اتفاق میافتد. این اتفاقی است که در چشم میافتد ولی ما فقط توهم بینایی نداریم بلکه توهم ادراکی هم داریم و به عبارتی نقاط کور فکری داریم. مهمتر اینکه ما نسبت به نقاط کور خود در تفکرمان، کوریم و جزء نقطه کورمان است. پژوهشهایی در سوئد در مورد راننده تاکسیها انجام شد و از آنها سوال شد که رانندگی خودشان را چه طور بررسی میکنند و ۹۵ درصد از رانندهها، رانندگی خود را جزو ۵۰ درصد برتر رانندگان میدانستند. این نشان میدهد که ما خود را بالاتر از چیزی که هستیم، میبینیم و میدانیم. در کتاب توهم دانایی نوشته استیون اسلومن و فیلیپ فرنباخ نوشته شده است که: «اکثر ما فکر میکنیم که میدانیم اما …» در عمل میبینیم که نمیدانیم. یکی از راهها برای اینکه بفهمیم که چقدر توهم و نقطه کور داریم، این است که آنها را توضیح دهیم. به محض اینکه شروع به توضیح دادن مطالب کنیم، این توهم کمرنگتر میشود. یکی از توهمهایی که معمولاً همه انسانها دارند، این است که ما به اندازه بقیه متعصب نیستیم. به عبارتی ما نسبت به تعصبات خودمان را در نقطه کور قرار میدهیم، چون برای ما درد و رنج ایجاد میکند و ما حاضر به تحمل آن نیستیم. هر چقدر به خودمان مطمئنتر باشیم و خطای بیشتری هم داشته باشیم، کمتر به دنبال گرفتن فیدبک از دیگران و آموزش دیدن هستیم. در توهم آگاهی بحث مهمی به نام «مکث مقدس» وجود دارد. مکث مقدس یعنی افراد ضعیف که در کنترل عواطفهایشان هستند، زودتر قضاوت و نتیجه گیری میکنند. هنگامی که در کنترل هیجانات خود باشیم، تسلط ما برخودمان کمتر است و خیلی زود بر اثر احساسات قضاوتهای عجولانه میکنیم؛ بدون بررسی همه جوانب فکر میکنیم، همه چیز را میدانیم و دچار توهم دانایی و آگاهی میشویم. در یک پژوهش بررسی شده که آیا تمرینات ذهنآگاهی باعث تفکر نقاد میشود یا خیر؟ مطایق این پژوهش جواب مثبت است ولی نه به طور مستقیم. مدیتیشن قسمتهایی از مغز را که رفتار تکانشی نشان میدهد، مهار میکند و بدین طریق کمک میکند که تفکر نقاد فعال شود. از کجا بفهمیم که نقطه کور داریم؟ بهترین روش گرفتن مداوم فیدبک از دیگران است. در جمعهایی قرار بگیریم که نظرات مخالف ما وجود دارد و با انسانهایی دوست بشویم که ما و نظراتتمان را به چالش بکشند. کسانی که مرتب ما و نظرات ما را تایید میکنند، انسانهای مناسبی برای رشد ما نیستند. پس مهم است که شبکه ارتباطی و اطرافیان خود را تغییر دهیم. حتی مطالعات خودمان را هم تغییر دهیم، نظرات مخالف خود را بخوانیم و بررسی کنیم. تمرینات ذهنآگاهی فایده دیگری هم دارد و آن آگاهی از تفکرات و نوع آن است. همین که متوجه شویم در تفکرات خود نقص داریم و از اطمینان نسبت به خود وتفکراتمان دست برداریم، امکان اینکه به خود شک کنیم و در جستجوی واقعیت آموزش ببینیم؛ بیشتر میشود. منابع: کتاب دهن فریبکار شما، پروفسور استیون نوولا دوره تفکر نقاد، پیام بهرامپور
دیدگاهتان را بنویسید